النا  النا ، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره

وقتی النا کوچک بود

عکسسسس

          سامیار عزیزممممممم............. پسر برادرم ....... پسر دایی النای جیگرم       بازم سامیار جیگر عمه ... بیست یکم بهمن متولد شده .........     ...
11 خرداد 1394

عید 94

سلامممممممممم به همه دوستان گلم ....سال نوی همگی مبارک باشه امیدوارم امسال سال براورده شدن خیلی از ارزوهای قشنگتون باشه ......اکسال عید ما چندان خوب شروع نشد........بابا بزرگم شب عید تصادف کردن و فوت شدن متاسفانه که مقصرم اون راننده است ...... دیگه فکر کنید شب عید و یه نفرم فوت کنه چه تعطیلاتی خواهد داشت ....بازم خداروشکر میکنیم حتما مصلحتش ا بوده .............. ان شالله میام با یه سری عکس از النای عزیزم
23 فروردين 1394

چندتایی عکس النا خانم

  النا خانم ناخنای منو برداشته و چسبونده به انگشتاش ............ اینجا پارک بانوان که اولش میگفتی بریم پارک طالقانی ....که بعد از اون میگفتی بریم پارک بانو اینم کیک تولد مامان الهه که خودم درست کردم ولی ازاونجایی که خامه صورتیش به نظر خراب بود نشد اون مدلی که قراره تزیینش کنیم ............النا خانم هم که عاشق تولد ........ و هر دفعه چه تولد باشه چه نباشه که کیک بخواییم بخوریم باید شمع فوت کنه و بگیم تولدت مبارک ..اینجا هم اصرار که فوت کنم ما هم گشتیم دو تا شمع پیدا کردیم گذاشتیم رو کیک و النا خانم ذوق زده و فوت کرد ...
20 آذر 1393

بدون عنوان

سلام سلام صدتا سلام .....خوبین خوشین سلامتین .......... انشالله باشین همگی .....یه مدتیه که دیگه نمیتونم مثل قبل بیام انشالله جور بشه که بتونم زود به زود سر بزنم .........   این روزا النا خانم خیلی شیطون شده .......... کارش فقط شده رفتن سر کشوها و لباس بزرگترا رو تن کردن و کفش پاش کردن و کیف انداختن و بره خرید کنه ........... خداروشکر دیگه رز لبا از جلو دستش جمع شد و کمی از سرش افتاده ........ هر وقت از خونه مامان جون برمیگردیم نزدیک یه لوازم ارایشی فروشی میرسیم میگه مامان بزرگ شدم برام رز لب بخر.......... جدیدا دیگه به رز خالی قانع نیست و میگه بزرگ شدم لوازم ارایشی بخر........عاشق امامزادست و گهگاهی میبریمش امامزاده قاسم با با...
20 آذر 1393

عکس تولد 3 سالگی

من اومدم با عکسای تولد ....یوهوووووووو                 پرنسس النا و غذاها که عصرونه بود و کیکش و قسمتی از تزیینات که فراموش کردم از بقیش عکس بگیرم ولی تو فیلم هستش .... دخترم تزیناتو لباس هم خودم انجام دادم خسته شدم ........ انشالله عمری با عزت داشته باشی ...
5 شهريور 1393

تولدت مبارک عزیزمممممم

سلام دختر قشنگم .........اول از همه تولدت مبارک میدونم خیلی با تاخیر تبریک میگم ولی تولدتو یادم بود و همون روز برات یه کیک خریدم و جشن کوچولویی گرفتیم ...........بلاخره خدا خواست و ما خونمونو عوض کردیم و اومدیم پیش مامان مریم جون ......خداروبه خاطر این لطف بزرگش هزاران بار شکر میکنم .......... در گیر همین اسباب و کشی و این چیزا بودیم که نتونستم برات جششن بگیرم روز تولدت ولی بلاخره با تاخیر دو هفته ای برات بلاخره جشن تولد گرفتم .......... انشالله همیشه تنت سالم باشه و عمری با عزت داشته باشی عزیز دلم ........الان امکان گذاشتن عکس نیستش انشالله عکسای تولدتم میذارم ........   یکی از خاطرات روز تولدت این بود که گفتیم با کی میخوای عروس ...
4 شهريور 1393

دو سالو 9 ماهگی عسلم

سلامممممممم الان اینو مینویسم دختر قشنگم شما تو خواب نازی..چند  وقتی که دیگه جدا از ما میخوابی.......خداروشکر اذیت نکردی برا این قضیه .....خیلی شیرین زبون شدی......بعضی روزا که زودتر از من بیدار میشی و میای بالا سرمو میگی مامان پاشو ساعت 2 شد من بیدار نمیشم مثلا میگی ای خدا از دست تو چه کار کنم .......چند روز پیشم رفتیم تولد پندار کلیییییی بهت خوش گذشت ..اونجا هم یکی برات رژه لب زد و شما دیگه هیچی نخوردی مبادا رژ لبت پاکک بشه .....تو خونه زنداییت گفت بیا طالبی بخور گفتی ن بخورم لبام پاک میشه هر جا میریم دوست جدید پیدا میکنی صداش میکنی دوستم.......   عروسی عمو حسن که رفتیم اونجا کلی خواستگار پیدا کردی و شما که با اطمینان اری...
4 خرداد 1393