فروردین 93
سلام سلام .......سال نو مبارک ........انشالله سال خوبی برا همه باشه ........مخصوصا برا تو دختر نانازم ........الهی فدات بشم که روز به روز عزیزترو نانازتر میشی........امسال عید دوروزی رفتیم شهرستان که شما همش تو حیاط بودی و دنبال قوقولی و ارمین ............ارمینم که یه جوجه اردک اورده بود و میگفتی نیارش بیرون من دوست ندارم ........وقتی که اومدیم رفتیم عید دیدنی سمت خانواده ی بابات که هنوز سمت فامیل مامان مونده ......امروز 13 بدر بود فکر کنم خیلی بهت خوش گذشت ......کلی توپ بازی کردی کلی خاک بازی کردی نشستی برا خودت رو زمین لم دادای رو سنگای کف پارک طالقانی لم دادی و برا خودت سنگ بازی میکردی و پرت میکردی اینور اونور.......... ولی برگشتنی وقتی رسیدیم سر کوچه و دیدی داریم میریم خونمون کلی گریه کردی که بریم خونه مامانی مامان مریم ... انشالله که همیشه تنت سالم باشه ...... امید زندگی من .......
النا خانم زمان سالتحویل که رفته بودی سر کیف منو برا خودت رژ لب زدی که در اخرپاک کردیم که جاش مونده بود هنوز
اینم روز اول عید خونه مامانی( مامان بابا)
13 بدر